به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، وقتی بمبها فرو میریزند و گلولهها خواب شهرها را برهم میزنند، انسانها درگیر زندهماندن هستند، ارتشها در پی پیروزی و سیاستمداران مشغول بازیهای قدرت. نگاهها همه به آمار کشتهها، آوار ساختمانها و آوارگی انسانها دوخته میشود. اما جنگ فقط یک چهره ندارد؛ درختانی که سوختهاند، رودخانههایی که آلوده شدهاند، حیواناتی که پناهگاهشان را از دست دادهاند و زمینهایی که تا سالها دیگر نمیتوان چیزی در آن کاشت و از آن برداشت. مرگ خاموش طبیعت، تصویر دوم جنگ است؛ چهرهای که در قاب دوربینها جا نمیگیرد.
شاید این پرسش پیش بیاید که در میان این همه بحران انسانی و وقتی آدم درگیر مرگ و بقاست، چرا باید به طبیعت فکر کنیم؟ چه اهمیتی دارد اگر جنگلی بسوزد یا پرندهای در آسمان ناپدید شود؟ پاسخ روشن است: چون طبیعت بخشی از بود انسان است؛ چون بدون طبیعت، بقا هم مفهومی ندارد. وقتی جنگلی و خاکی نابود میشود، فقط چند درخت از بین نمیروند و قدری خاک بر هوا نمیپاشد؛ چون در جنگهای مدرن، سلاحها دیگر فقط انسان نمیکشند؛ خاک را آلوده میکنند، منابع آب را غیرقابل استفاده میکنند، اکوسیستمها، سدها، کانالهای آبیاری و زیرساختهای حیاتی را از بین میبرند، کیفیت منابع طبیعی را کاهش میدهند، توانایی مدیریت منابع آب و خاک و توزیع عادلانه آن در نقاط مختلف را از بین میبرند و حتی سالها پس از پایان جنگ هم مانع بازسازی طبیعت میشوند. مانند ویتنام که ۷۰ سال پس از جنگ، «عامل نارنجی» هنوز در آن باعث نقصهای مادرزادی آدمها و تخریب جنگلهاست، یا در عراق که جنگ، تالابهای باستانی بین دجله و فرات را برای همیشه خشکاند.
این اهمیت بهویژه زمانی بیشتر میشود که میبینیم نهادهای بینالمللی که اغلب موارد در موقعیتی اسفبار چشم بر روی فجایع انسانی میبندند، قوانین ناکارآمد و گزینشی دارند و تنها به دادن بیانیههای خنثی مشغول هستند درباره محیط زیست، حتی آن ژست ویترینی را هم نمیگیرند.
12 روز جان نیمه جان محیط زیست ایران با جنگی تحمیلی تهدید شد که در بهت شروع آن نادیده ماند. صدای طبیعت ایران نیز مانند هر جنگ دیگری در میان آتش و گلوله شنیده نشد. پس از آتشبس، چهره رنجور و زخمهای تازه محیط زیست خودش را نشان داد. رؤیت بلافاصله گردوغبار و آلودگی هوا در قم، قزوین و تهران و سوختن بیوقفه ارتفاعات جنگلی دالاهو در کرمانشاه فقط دو نمونهاند. گرچه گفته شد گردوغبار به دلیل خشکسالی است و آتشسوزی به علت نبود امداد فوری ادامه یافته، اما نمیتوان نقش پررنگ جنگ در تشدید این بحرانها را نادیده گرفت.
علاوه بر این، به گفته کارشناسان، انفجارها بهویژه در نطنز، ری، شهران و در محدوده تأسیسات زیربنایی، ترکیبات نفتی و گوگردی را به هوا اضافه کرد و موجب آلودگیهایی شد که نه دیده میشوند و نه قابل اندازهگیری هستند.
محیط زیست ایران با این جنگ بیش از پیش آسیبپذیر شده و امروز که بسیاری از رودخانهها و سفرههای زیرزمینی در معرض خشکی هستند، ادامه تنش میتواند موجب تخریب زیرساختهای آبی، از دست رفتن منابع غذایی، مهاجرتهای گسترده، افزایش فقر و فروپاشی زیستی در بخشهای زیادی از ایران شود.
در جهانی که جنگ دیگر فقط با گلوله نیست، بلکه با تخریب محیط زیست یک کشور نیز پیش میرود، لازم است نهادهای مسئول دادههای محیطزیستی جنگ اسرائیل را فراهم کنند تا اقدام فوری برای حل مشکلات پیشآمده انجام شود. همچنین میتواند فرصتهای حقوقی ایران در مجامع بینالمللی برای دفاع از تخریب محیط زیست در دعواهای سیاسی را فراهم کرده و از وقوع فاجعه بیشتر جلوگیری کند.
در چنین شرایطی، این نهادها باید در مجامع بینالمللی و در میان افکار عمومی جهان یادآور شوند پرهیز از ادامه این جنگ نه صرفا یک انتخاب سیاسی، بلکه ضرورتی محیطزیستی و راهبردی برای بقا در قرن بحرانهای اقلیمی است. دنیا باید بپذیرد توجه به محیط زیست در این جنگ، فقط یک دغدغه تجملی و محلی نیست؛ این توجه، تضمین حیات جهان است. توجه به جنگی است که اگر امروز زمین ایران را قربانی میکند، فردا، آینده جهان را به قتلگاه میبرد.
نظر شما